به گزارش روابط عمومی شرکت بازرگانی سرمایه گذاری مسکن نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، «سیدهادی موسوی نیک» مدیرکل دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نشست بررسی «فقر مسکن» با اشاره به پژوهش انجام شده پیرامون حوزه مسکن گفت: این پژوهش نشان میدهد وضعیت مسکن و فقر مسکن چگونه و تا چه اندازه حاد شده است.
وی با بیان این که خانوارهای ایرانی نجیبانه از هزینههای دیگر زندگی میکاهند تا هزینه مسکن را تامین کنند، که تا حدی اجتنابناپذیرتر از سایر هزینه هاست افزود: خانوادهها حتی از هزینه غذا و کالای اساسی میزنند تا بهای مسکن را تامین کنند.
وی ادامه داد: در این بحث، مسکن مقرون به صرفه که به عنوان معیار درنظر گرفته میشود، در مقایسه با دیگر کشورها در برخی استانها وضعیت حادتر است و بالغ بر ۸۰ درصد خانوار مستاجر در تهران سهم هزینه مسکنشان از سبد هزینه خانوار، بیش از ۳۰ درصد است.
موسوی نیک با بیان این که دغدغه اصلی، شناسایی گروههای هدف جهت قرار گرفتن ذیل چترحمایتی است، گفت: دغدغه اصلی این است که کدام گروهها استحقاق بیشتری دارند تا در چتر حمایتی قرار بگیرند. ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی در این زمینه دخیل است از جمله فاقد درآمد ثابت بودن، تعداد فرزندان و زن سرپرست بودن.
مدیرکل دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اشاره به قانون جهش تولید مسکن گفت: شناسایی گروه هدف در این قانون، برعهده وزارت رفاه است و پیشنهاداتی نیز در این زمینه ارائه داده است.
وی افزود: یک نکته دیگر این که تمرکز طرح نباید صرفا روی مسکن ملکی باشد، زیرا تعداد مسکن ساخته شده محدود است و گروههایی هم هستند که توان خرید مسکن ندارند و میتوان حمایتهایی از مستاجران داشت.
در این نشست «آزاده شهاب» کارشناس حوزه مسکن پیرامون «فقر مسکن در ایران» به ارائه نتایج مطالعهای پیرامون این موضوع پرداخت و گفت: بر اساس برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد و احصای مفاهیم مورد نظر و منطبق در ایران، فقر مسکن را میتوان تعریف کرد.
وی افزود: بر این اساس «بد مسکنی» و «عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه» دو شاخص تعریف مسکن هستند؛ بد مسکنی یعنی درصد افرادی که حداقل در یکی از ابعاد مسکن (دسترسی به آب، دسترسی به سرویس بهداشتی، مکان زندگی کافی، مسکن بادوام و امنیت تصدی) دچار محرومیت هستند.
وی افزود: عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه نیز یعنی درصد افرادی که سهم مسکن، بیش از ۳۰ درصد هزینههای آنهاست که به طور خاص جمعیت مورد نظر برنامههای حمایتی مسکن را شامل میشوند.
شهاب در ادامه شاخصهای اندازهگیری فقر مسکن را برشمرد و گفت: درصد جمعیت فاقد آب آشامیدنی لوله کشی، درصد جمعیت فاقد حمام و سرویس بهداشتی، شاخص زیربنای واحد مسکونی، شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی، شاخص مصالح ساختمان و عمر بنا (درصد خانوارهایی که در سکونتگاه بیدوام زندگی میکنند)، نسبت خانوارهای دارای سند مالکیت نسبت به عرصه، اعیان یا هردو، شاخص سهم مسکن در هزینه خانوار شهری و شاخص دسترسی به مسکن از این جمله است.
این پژوهشگر به ارائه تصویر فقر مسکن در ایران پرداخت و گفت: مهمترین چالش فقر مسکن در مناطق شهری، عدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه و مهمترین چالش فقر مسکن در مناطق روستایی، بدمسکنی است که علت اصلی آن نوع «مصالح» به کار رفته است.
وی ادامه داد: بر این اساس، نرخعدم دسترسی به مسکن مقرون به صرفه در مناطق شهری ۴۹ درصد (۹.۵ میلیون خانوار) و نرخ بدمسکنی در مناطق روستایی ۴۰ درصد (۲.۴ میلیون خانوار) است.